۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

بگذارید کار دولت شروع شود........


بذارید مراسم تحلیف برگزار شود ،دولت کارش را شروع کند،یقه شان را می گیریم و و سرشان را می چسبانیم به سقف.
احمدی نژاد این جمله ها را دیروز توی مشهد گفته اگه کسی احمدی نژآد را نشناسه با شنیدن این جمله ها فکر می کنه که او یکی از ......این شهر است که چنین بی ادبانه حرف می زند و هیچ مرزی برای ایراد جمله هایش ندارد. این فرد جمله های مشابه این پیش از این زیاد گفته بود اما این مستقیم ترین تهدید او در این چند سال است.
خیلی جالب است در جمهوری زندگی می کنیم که به محض کوچکترین اعتراضی نه معترض که منافق و حتی مفسد خوانده می شویم این یعنی اقایان معتقدند در ایران هیچ مخالف متفکر و متشخص وجود ندارد و همگی ما جملگی از الوات هستیم و در سرزمین اسلامی زندگی می کنیم که دست آورد آن پس از سی سال چنین حرفها و چنین دادگاه ها و چنین دروغها و تقلب ها است.اسلامی که هر روز جایگاه خود را در بین نسل جوان از دست می دهد و کسی اصلا نگران این مسئله نیست چون نگرانی اصلی افرادی چون احمدی نژاد قدرت است به هر وسیله حتی ویرانی مذهب که سالها و قرنها در این خاک ریشه دوانده است.
با دیدن اون دادگاه مسخره گریه ام گرفت برای همه نه از سر ضعف .به خاطر دلسوزی.آقای ابطحی را قبل چند بار دیده بودم وو از نزدیک برخورد داشتم رفتار و حرفهای او و تغییر چهره و ظاهرش بیشتر ناراحتم کرد و اون خنده همیشگی که حالا دیگر نبود.
اگر این دادگاه چسباندن سر به سقف نیست پس چطور احمدی نژاد می خواد سر خیلی ها را به سقف بچسباند آن هم سقف مورد نظر او که از بقیه سقف ها بلند تر است. بدتر از بی آبرو کردن مردم چیزی هم هست ؟
چرا یک نفر دارد همه چیز را نابود می کند و کاری از دست کسی ساخته نیست؟

۳ نظر:

گرگ دونده گفت...

جالب بود.. چرا اینجا گل نداره بهت گل بدم که بالاخره یکی رو دیدم که اسم وبلاگ منو می فهمه:


زنانی که با گرگها می دوند.

حبیب محمدزاده گفت...

ما/در ایران عزیز
با هیچ دختر بچه ای
همکلاسی نبوده ایم
و پلیسهای زن
زیاد ندیده ایم

***
چند سالی پیش از این
در کشور کوچک همسایه
ـ کشور دوست و برادر ـ
زنی که چشمان زیبایی داشت
و هفت تیرش را
به کمر باریکش بسته بود
به من فرمان ایست داد
چند سالی می شود که
قلبم ایستاد

***

مرد حیز
از پشت تفنگ
همه چیز را
زیر نظر داشت
لعبتان حور را
غلمانهای جوان را


او هرگز
تیری در بهشت
شلیک نمی کند

***

زندگی
ابتدای مرگ است
من
با تو زندگی نخواهم کرد

***

بین 26 تا 34 سالگی ام (ساخت باز/ روایت شخصی)
هشت سال بیشتر نیست
بعد از آن رو به پیر سالی خواهم گذاشت

ناشناس گفت...

بخاط مسخره بازي بعضي ها ميايي كامنت ميذاري وميري بي سلام وعليك بي انكه بگي يعني چي؟ها ها ها ها