۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

در باب ترجمه

حدود یک سال پیش یه کتابی از انگلیس به دستم رسید که شامل دو تا نمایشنامه بود از یه نویسنده معاصر . خواستم ترجمه کنم یه نگاهی به دوتا متن انداختم و طبق تنها ملاکم که نداشتن صحنه و بخش قابل سانسور بود یکی شو انتخاب کردم . چندین ماه روش کار کردم حالا بیشتر متنو ترجمه کردم رسیدم به صفحه های آخر. وقتی دارم ترجمه رو تایپ می کنم خودم خنده ام می گیره یه فضای کاملا ابزوردی داره این کار که بحث بین شخصیت ها مدام به موضوعات بی ربط کشیده می شه و این خیلی مضحکه فکر کنید یه جا دارن درباره شیک بودن یه خانمی تو مهمونی حرف می زنن  چند دقیقه بعد موضوع عطف بحثشون خشتک شلوار و انواخ اونه.... و همینطور از این شاخه به اون شاخه می پرن...واقعا توانایی یه نویسنده رو نشون می ده و اینکه چقدر ذهن خلاق و پیچیده ای داشته که می تونه مسائل بی ربطو جوری بهم ربط بده که خواننده حس کنه حتما پیوند عمیقی بین اونها بوده.
امروز داشتم فکر می کردم مردم ما که معمولا خواننده متون راحت و سلیس هستن چند صفحه از این نمایشنامه رو می خونن و آیا امکانش هست به من هم فحش بدن؟

۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

در باب پریودی

شاید برای خیلی ها این اتفاق افتاده باشه که برایمن همیشه پیش میاد وقتی یه تصمیم مهم می گیرم یا یه برنامه ریزی حتی کوتاه مدت می کنم تا میام خودمو جمع و جورکنم و به روال جدید عادت کنم همچین که پریود می شم این نظم بهم می خوره و کلی برنامه منو عقب می اندازه ।
شاید باشن آدمایی که بگن دوران پریودی روی زندکی زنانه به واسطه تکرار عادی شده و تاثیر گذار نیست اما من این حرفو قبول ندارم به هر حال ماهی پنج - شیش روز آدم دچار اختلال روحی و جسمی می شه و همین عامل بهم ریختن اعصاب آدم می شه ( منظورم از آدم در اینجا صراحتا زنه )
رفتم کلاس شنا ثبت نام کردم اینقدر احمقن واسه زنا ماهیانه ثبت نام می کنن .... خب یه هفتشو که زنا نمی تونن برن : در همین راستا من نتونستم چند روزی رو برم استخر و از آب لذت ببرم।
تو خیلی از جاها هست که به این مسئله اصلا توجه نمی شه مخصوصا از سمت مردا : یادمه تو دوره دانشگاه داشتیم استاد مردی که بیشتر از دو جلسه غیبت تو ترم رو حذف می کرد بدبخت دخترا تو هر شرایطی باید میومدن نمی شد هم براش تو ضیح داد ...خب این آدم اینقد ر بی شعور بود که نمی فهمید زنا شرایط متفاوتی دارن
یا مثلا مبلمان شهری مخصوصا تو تهران واقعا افتضاحه । صندلی اتوبوس و مترو که گاهی زنا روزی دو ساعت روی این صندلی ها می شینن। صندلی دانشگاه و ......